«اسماعیل قاآنی» در مسیر «قاسم سلیمانی»
تاریخ انتشار: ۱۲ دی ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۷۵۲۸۰۱
به عقیده کارشناسان، جریان مقاومت پس از شهادت حاج قاسم، نهتنها دچار افول و تزلزل نشد، بلکه در شرایطی پیشرونده و رو به رشد قرار گرفت.
به گزارش مشرق، مسعود اکبری طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: ساعت ۱:۲۰ بامداد ۱۳ دی ماه ۱۳۹۸ برگی دیگر از جنایتهای دولت تروریست آمریکا در تاریخ ثبت شد.
تروریستهای آمریکایی با بزدلی و شقاوت، دزدانه در تاریکی شب، خودروی حامل حاج قاسم را هدف قرار داده و این سردار بزرگ و یارانش را به شهادت رساندند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
فقدان شخصیتی همچون سردار سلیمانی در ابتدای امر ملت ایران، مسلمانان و آزادیخواهان را دچار دلهره، یأس، خشم و سرخوردگی کرد.
اما «خونِ حاج قاسم» و سلسله رویدادهایی که در آن مقطع رخ داد و از جمله تشییع دهها میلیونی پیکر سردار سلیمانی و یاران وی در شهرهای مختلف ایران و راهپیمایی عظیم مردم عراق و موشکباران پایگاه آمریکایی «عین الاسد» و...به مثابه «یومالله» ورق را برگرداند.
به همین دلیل بود که رهبر معظم انقلاب- ۲۹ بهمن ۱۳۹۸- فرمودند:«در شهادت سردار سلیمانی یک فقدان تلخی برای ما پیش آمد... این به جای خود محفوظ...ولیکن وقتی به این حادثه نگاه میکنیم میبینیم این حادثه مثل همه حوادث دیگر الهی است که لطف خدای متعال در آنها بر قهر غلبه دارد.»
رسانه آمریکایی «نشنال اینترست»- ۲۵ دسامبر ۲۰۲۱ - در تحلیلی نوشت:«تصمیم به ترور ژنرال سلیمانی از آن دسته تصمیمهایی در عرصه سیاست خارجی آمریکا است که هیچ توجهی به تبعات و پیامدهای آن نشده بود. رهبران آمریکا باید از این تفکرِ سادهلوحانه که میگوید اگر فردی در نقطه مقابل منافع آن است، باید او را از بین بُرد، دست بردارند. ترور ژنرال سلیمانی نهتنها به منافع آمریکا کمکی نکرد، بلکه عملاً به تهدیدی مستقیم علیه منافع ملی این کشور تبدیل شد و تبعات ناگواری را برای آن ایجاد کرد.»
این رسانه آمریکایی در بخش دیگری از این گزارش اذعان کرد «باید پذیرفت که ترور ژنرال سلیمانی و ابومهدی المهندس، بیش از آنکه به تقویت منافع آمریکا در منطقه و جهان ختم شود، عملا آمریکا را در موقعیت به مراتب خطرناکتری در مقایسه با زمانِ حیات این دو فرمانده وارد کرده است.»
تقریبا یکسال پیش از آن، «کریس مورفی» سناتور آمریکایی در تحلیلی مشابه اعتراف کرد که «سؤالی که باید امروز از خود بپرسیم این است که آیا قاسم سلیمانی بهعنوان یک فرد زنده برای آمریکا خطر بیشتری داشت یا اینکه به عنوان شخصی که حذف فیزیکی او صورت گرفته است؟!»
و اینگونه بود که به سبب لطف پروردگار، یک مصیبت بزرگ به یک حماسه تبدیل شد. حماسهای جریانساز که مصداق برتری و پیروزی مستضعفین بر مستکبرین و غلبه جبهه مقاومت بر جبهه کفر بود. از همان ساعت ۱:۲۰ بامداد ۱۳ دی ماه ۹۸، مقامات آمریکایی و صهیونیستی و عاملان و بانیان ترور حاج قاسم، در دلهرهای بدون پایان فرو رفته و لحظه به لحظه زندگی نحس و جهنمی خود را با وحشت از انتقام و هراس از مرگی دردناک سپری میکنند.
خداوند متعال در آیه ۱۷ سوره مبارکه انفال میفرماید: «فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَ لکِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَ ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَ لکِنَّ اللَّهَ رَمی وَ لِیُبْلِیَ الْمُؤْمِنینَ مِنْهُ بَلاءً حَسَناً إِنَّ اللَّهَ سَمیعٌ عَلیم؛ و شما آنان را نکشتید، بلکه خدا آنان را کُشت. و چون [تیر به سوی آنان] انداختی، تو نینداختی بلکه خدا زد تا به این وسیله مؤمنان را به آزمایشی نیکو بیازماید. قطعاً خدا شنوای داناست.»
همانطور که دشمنان قسم خورده اعتراف کردهاند، «شهید سلیمانی، به مراتب برای آنان خطرناکتر از سردار سلیمانی است.» یکی از مصادیق آن، وضعیت جبهه مقاومت پس از شهادت حاج قاسم است. دشمن به خیال خام خود تصور میکرد که یکی از نتایج اصلی و حتمی پس از ترور سردار سلیمانی، تضعیف و افول و حتی از هم پاشیدن جبهه مقاومت است.
این پیشبینی احمقانه هیچگاه رنگ و بوی واقعیت به خود نگرفت. یکی از دلایل اصلی آن، این است که سردار «اسماعیل قاآنی» دقیقا در مسیر سردار سلیمانی قدم گذاشته است.
به همین دلیل بود که رهبر حکیم انقلاب در دیدار اخیر با خانواده و اعضای ستاد بزرگداشت سردار سلیمانی با قدردانی از فعالیتهای تحسینبرانگیز سردار قاآنی، فرمودند: «الحمدلله خلأ سردار سلیمانی در موارد بسیاری پُر شده است.»
به عقیده کارشناسان، جریان مقاومت پس از شهادت حاج قاسم، نهتنها دچار افول و تزلزل نشد، بلکه در شرایطی پیشرونده و رو به رشد قرار گرفت. به این موارد توجه کنید:
۱- در هم کوبیدن مواضع گروهکهای تروریستی تجزیهطلب در اقلیم کردستان عراق با عملیات موشکی و پهپادی در اوج «جنگ ترکیبی» دشمن علیه ملت ایران. جلوگیری از عرضاندام گروهکهای تکفیری تروریستی در جنوب شرق و جنوب غرب کشور از طریق نفوذ از کشورهای همسایه.
۲- موفقیت چشمگیر لبنان و شکست خفتبار رژیم صهیونیستی با ابتکار عمل حزبالله و شخص «سید حسن نصرالله» در منازعه منطقه گازی «کاریش». دبیرکل حزبالله لبنان با اشاره به این مسئله اعلام کرد: «لبنان به همه آنچه در منازعه گازی با رژیم صهیونیستی میخواست رسید.»
۳- اقدامات پیشرونده و تصاعدی مقاومت فلسطین در اراضی اشغالی. در روزهای گذشته مرکز دادههای فلسطینی «معطی» در گزارشی اعلام کرد که در عملیاتهای مقاومت فلسطین در سال ۲۰۲۲ میلادی ۲۵ صهیونیست به هلاکت رسیده و حدود ۴۲۰ نفر دیگر نیز زخمی شدند که این بالاترین آمار تلفات صهیونیستها از سال ۲۰۱۵ تاکنون است. باید توجه داشت که صهیونیستها تعداد اصلی تلفات خود را اعلام نمیکنند.
تا به امروز گروههای مقاومت در غزه اصلیترین دغدغه و نگرانی رژیم صهیونیستی بودند اما اکنون تقویت گروههای مقاومت در کرانه باختری که هزاران نظامی اسرائیلی در آنجا مستقر هستند، به کابوسی وحشتناک برای صهیونیستها تبدیل شده است.
۴- تضعیف حداکثری و پایدار نقشههای آمریکا در عراق و سوریه. محور مقاومت از یکسو از بازتولید داعش و گروهکهای تکفیری در عراق و سوریه جلوگیری کرد و از سوی دیگر پروژه «غربی-عبری-عربی» در حذف جریان مقاومت از عراق و سوریه را ناکام گذاشت.
۵- استمرار و تقویت رویکرد «بومیسازی تفکر مقاومت» در کشورهای منطقه و ناکام گذاشتن نقشه شوم «بیدولتی» در کشورهای غرب آسیا و ترویج «دیپلماسی بر پایه مقاومت»
۶- فرار مفتضحانه نیروهای تروریست آمریکا از افغانستان و خنثیسازی حداکثری پروژه «تبدیل افغانستان به جهنم پس از خروج آمریکا». ایجاد مطالبه عمومی برای اخراج آمریکا از عراق و تبدیل شدن این مطالبه به قانون داخلی در عراق و فراگیر شدن مطالبه اخراج آمریکا از منطقه غرب آسیا.
۷- موفقیتهای جبهه مقاومت در یمن و ایجاد بازدارندگی پایدار در مقابل جبهه استکبار و...بخشی از شرایط پیشرونده و رو به رشد محور مقاومت در سالهای اخیر و پس از شهادت حاج قاسم است.
امام خمینی(رضوان الله تعالی علیه)- ۹ تیرماه ۱۳۶۰- در پی فاجعه هفتم تیر و در واکنش به پروژه مذبوحانه دشمن در ترور مقامات جمهوری اسلامی ایران، پیامی صادر کردند. ایشان در بخشی از این پیام خطاب به دشمن و پادوهای آن در داخل فرمودند: «عیب بزرگ شما و هوادارانتان آن است که نه از اسلام و قدرت معنوی آن و نه از ملت مسلمان و انگیزه فداکاری او اطلاعی دارید... و نمیدانید که در قاموس شهادت، واژه وحشت وجود ندارد.»
اکنون حدود ۳ سال از شهادت سردار سلیمانی سپری شده است؛ اما حاج قاسم هنوز زنده است. زندهتر از همیشه. حاج قاسم سلیمانی تکثیر شده است؛ بر همین اساس و به فضل الهی ما شاهدیم که «اسماعیل قاآنی» نسخه دیگری از همان «قاسم سلیمانی» است.
اکنون و در شرایطی که حدود ۱۱۰۰ روز از شهادت سردار دلها سپری شده است، خون حاج قاسم معرکهای بهپا کرده و این فریاد در اقصی نقاط ایران و سایر کشورهای مسلمان خطاب به نظام سلطه و استکبار طنینانداز شده که «ما ملت امام حسینیم؛ ما ملت شهادتیم؛... ما حوادث سختی را پشت سر گذاشتهایم... مرد این میدان ما هستیم برای شما. شما میدانید این جنگ یعنی نابودی همه امکانات شما. این جنگ را شما شروع میکنید، اما پایانش را ما ترسیم میکنیم»؛ و مردم از سویدای دل خطاب به حاج قاسم فریاد میزنند که «اینک ماییم و یاد تو و راه تو که مقصد آن آزادی قدس شریف است؛ انشاءالله.»
منبع: مشرق
کلیدواژه: سالگرد شهادت حاج قاسم قیمت مسعود اکبری جبهه مقاومت شهید سلیمانی سردار حاج قاسم سلیمانی سوریه عین الاسد جنگ ترکیبی سردار قاآنی عراق خودرو قیمت های روز در یک نگاه حوادث سلامت پس از شهادت حاج قاسم سردار سلیمانی قاسم سلیمانی جبهه مقاومت پیش رونده تبدیل شد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۷۵۲۸۰۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پرفروشهای داستانی حوزه مقاومت در نمایشگاه
چه میشود که کتابی، در یک نمایشگاه چند روزه خوب دیده میشود و خوب میفروشد؟ قطعاً دلایل زیادی برای موفقیت کتابها در رویدادهای اینچنینی وجود دارد. بخشی از این دلایل به جذابیت خود کتاب برمیگردد.
به گزارش مشرق، کتاب «سلام بر ابراهیم» در نمایشگاه مجازی سال گذشته فروش خوبی داشت و البته همیشه یکی از پرطرفدارترین کتابهای ادبیات پایداری بوده است، چون تصویری واقعی و ملموس از شهید هادی را نشانمان میدهد. در این کتاب با مرد جوانی مواجه میشویم که سراسر فضایل اخلاقی است، اما پا روی زمین دارد و بهظاهر همه کنش و واکنشهایش زمینیاند. در گذر از همین زندگی عادی، همین حوادث ریز و درشتی که با آنها مواجه میشود، فضایل اخلاقیاش را نیز بروز میدهد. کتاب «سلام بر ابراهیم» در معرفی شهید هادی به اغراق روی نمیآورد و فقط حقیقت را، تا حد ممکن به همان شکلی که بوده است روایت میکند.
میخوانیم: در ایام مجروحیت ابراهیم به دیدنش رفتم. بعد با موتور به منزل یکی از رفقا برای مراسم افطاری رفتیم. صاحبخانه از دوستان نزدیک ابراهیم بود. خیلی تعارف میکرد. ابراهیم هم که به تعارف احتیاج نداشت! خلاصه کم نگذاشت. تقریباً چیزی از سفره اتاق ما اضافه نیامد! جعفر جنگروی از دوستان ما هم آنجا بود. بعد از افطار مرتب داخل اتاق مجاور میرفت و دوستانش را صدا میکرد. یکییکی آنها را میآورد و میگفت: ابرام جون، ایشون خیلی دوست داشتند شما را ببینند و… ابراهیم که خیلی خورده بود و به خاطر مجروحیت، پایش درد میکرد، مجبور بود به احترام افراد بلند شود و روبوسی کند. جعفر هم پشت سرشان آرام و بیصدا میخندید. وقتی ابراهیم مینشست، جعفر میرفت و نفر بعدی را میآورد! چندین بار این کار را تکرار کرد. ابراهیم که خیلی اذیت شده بود با آرامش خاصی گفت: جعفر جون، نوبت ما هم میرسه!
راوی میافزاید: آخر شب میخواستیم برگردیم. ابراهیم سوار موتور من شد و گفت: سریع حرکت کن! جعفر هم سوار موتور خودش شد و دنبال ما راه افتاد. فاصله ما با جعفر زیاد شد. رسیدیم به ایست و بازرسی! من ایستادم. ابراهیم با صدای بلند گفت: برادر بیا اینجا! یکی از جوانهای مسلح جلو آمد. ابراهیم ادامه داد: دوست عزیز، بنده جانباز هستم و این آقای راننده هم از بچههای سپاه هستند. یک موتور دنبال ما داره میاد که… بعد کمی مکث کرد و گفت: من چیزی نگم بهتره، فقط خیلی مواظب باشید. فکر کنم مسلحه! بعد گفت: بااجازه و حرکت کردیم. کمی جلوتر رفتم توی پیادهرو و ایستادم. دوتایی داشتیم میخندیدیم. موتور جعفر رسید. چهار نفر مسلح دور موتور را گرفتند! بعد متوجه اسلحه کمری جعفر شدند! دیگر هر چه میگفت کسی اهمیت نمیداد و… تقریباً نیم ساعت بعد مسئول گروه آمد و حاج جعفر را شناخت. کلی معذرتخواهی کرد و به بچههای گروهش گفت: ایشون، حاج جعفر جنگروی از فرماندهان لشگر سیدالشهداء هستند. بچههای گروه، با خجالت از ایشان معذرتخواهی کردند. جعفر هم که خیلی عصبانی شده بود، بدون اینکه حرفی بزند اسلحهاش را تحویل گرفت و سوار موتور شد و حرکت کرد. کمی جلوتر که آمد ابراهیم را دید. در پیادهرو ایستاده و شدید میخندید! تازه فهمید که چه اتفاقی افتاده. ابراهیم جلو آمد، جعفر را بغل کرد و بوسید. اخمهای جعفر باز شد. او هم خندهاش گرفت. خدا را شکر با خنده همهچیز تمام شد.
شهادت و حقیقت، خاطراتی از جنس پاکی و مظلومیت
کتاب «من میترا نیستم» نیز در فهرست پرفروشهای نمایشگاه کتاب ۱۴۰۲ جای گرفته بود. این کتاب که کاری از معصومه رامهرمزی و بازنویسی یکی از آثار قبلی اوست، داستانی از پاکی و معصومیت را روایت میکند. داستان دختر نوجوانی به اسم زینت کمایی که به انقلاب دل بست و به سهم خود برای تحقق آرمانهای آن کوشید، اما به دست دشمنان همین انقلاب به شهادت رسید. زمان شهادت چهارده سال بیشتر نداشت. سرشار از زندگی بود و مسیری طولانی پیش رو داشت. اما در همان نخستین قدمها، قربانی ترور منافقین شد. منافقینی که شرارت را نمایندگی میکردند، شرارتی که تاب تحمل پاکی و درستی این دختر نوجوان را نداشت و نه فقط با او یا با انقلاب، که با همه زیباییها و خوبیها دشمن بود. آنچه جذابیت این کتاب را بیشتر میکند، لحن صمیمی و سادهای است که رامهرمزی برای مرور زندگی شهید کمایی انتخاب کرده است. همین مظلومیت و معصومیت قهرمان داستان است که خواهناخواه خواننده را متأثر میکند و به درون روایت میبرد. معصومیتی که به شهادت ختم شد و مظلومیتی که حتی بعد از این شهادت، ادامه داشت.
در جایی از کتاب، از قول مادرش میخوانیم: بعد از اینکه خودش را شناخت و فهمید از زندگی چه میخواهد، اسمش را عوض کرد. میگفت: «من میترا نیستم. اسمم زینبه. با اسم جدید صدام کنید.» از باباش و مادربزرگش به خاطر اینکه اسمش را میترا گذاشته بودند، ناراحت بود. من نُه ماه بچهها را به دل میکشیدم؛ اما وقتی به دنیا میآمدند، ساکت مینشستم و نگاه میکردم تا مادرم و جعفر روی آنها اسم بگذارند… بعد از انقلاب، دیگر دخترم نمیخواست میترا باشد. دوست داشت همهجوره پوست بیندازد و چیز دیگری بشود؛ چیزی به خواست و اراده خودش، نه به خاطر من، جعفر یا مادربزرگش… زینب برای اینکه تکلیف اسمش را برای همیشه روشن کند، یک روز روزه گرفت و دوستان همفکرش را برای افطار به خانه دعوت کرد. میخواست با این کار به همه بگوید که دیگر میترا نیست و این اسم باید فراموش شود.
همچنین باید از «تنها گریه کن» کاری از اکرم اسلامی نام ببریم، کتابی درباره شهید محمد معماریان که زندگیاش از زبان مادرش اشرف سادات منتظری مرور میشود. «برای بقیه سه سال از شهادت محمد گذشته بود، برای من هر روزِ این سه سال، بهاندازه سی سال کش آمده بود.» اینجا با مادر شهید روبهرو هستیم، مادری که از خودش، از خاطراتش، و از پسرش صحبت میکند. «آن اوایل که جنگ شروع شد، ما فکر میکردیم خیلی زود تمام میشود. به خیالمان هم نمیرسید که هی جوانها بروند و برنگردند، مردها سایهشان از سر زن و بچههایشان کم شود و زنها تلاش کنند قوی روی پا بمانند و بچههایشان را دستتنها بزرگ کنند. ما بارها و بارها هر چیزی را که به فکرمان میرسید، پشت کامیونها بار بزنیم و هر دفعه توی دلمان دعا کنیم دفعه آخر باشد و خیلی زود شر جنگ از زندگیمان کم شود، ولی نشود و دوباره سبزی خشک کنیم و لباس بدوزیم و چشم به راه، بغضمان را فرو بخوریم و به هم دلداری بدهیم.»
حرفهای مادر، خواننده را نه فقط درگیر میکند، که تکان میدهد. خاطراتش را میخوانیم و در بخشهایی از آن، با حقایقی بزرگ مواجه میشویم. «سرش را آورد بالا و این بار با التماس و بغض خیره شد توی چشمهایم و گفت: مامان جان! میدونید شهادت داریم تا شهادت. دلم میخواد طوری شهید بشم که احتیاج به غسل نداشته باشم؛ مثل امام حسین بدنم بمونه روی زمین، زیر آفتاب. دعا میکنی برام؟ نمیفهمیدم این بچه کجاها را میدید. غافلگیر شده بودم. من فوق فوقش دعا میکردم پسرم با شهادت عاقبتبهخیر بشود، اما پسرم، فقط آن را نمیخواست؛ آرزو داشت تا آنجا که میشود، شبیه امامش باشد.»